امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۶۴۴: باز گل می آید و دل در بلا خواهد فتاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز گل می آید و دل در بلا خواهد فتاد شورشی در جان بی سامان ما خواهد فتاد باز آن یار پریشان کار در خواهد رسید عقل و جان و دل ز یکدیگر جدا خواهد فتاد باز آن سرو خرامان در چمن خواهد گذشت ای بسا دلها کزان زلف دو تا خواهد فتاد تازه خواهد شد ز سوز بلبلان داغ کهن آتشی هر دم به جان مبتلا خواهد فتاد اندک اندک می رود آن دزد دلها سوی باغ باز بنگر تا ز ره چند آشنا خواهد فتاد تا ز مستی برکه خواهد اوفتاد آن چشم مست تا کدامین خون گرفته در بلا خواهد فتاد جز صبا کس می نبوسد پای او زین پس رهی خاک گشته در ره باد صبا خواهد فتاد نیست آن بختم که یابم نیم خورده زو شراب لیک می ترسم که آن جرعه کجا خواهد فتاد؟ چند ازین سودای فاسد، کان بت آمد در کنار خسروا، گوهر نه در دست گدا خواهد فتاد امیر خسرو دهلوی