امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۶۴۲: باز گل بشکفت و گلرویان سوی بستان شدند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز گل بشکفت و گلرویان سوی بستان شدند مطرب و بلبل بهم در نغمه و دستان شدند میهمان دیگری بود او به باغ و من به رشک جمله مرغان چمن از آه من بریان شدند چون گلی بینم، تو یاد آبی و جان پاره شود این همه سرهای غنچه بهر جان پیکان شدند باغ حاجت نیست هم در کوی خود بین کاهل دل خاک گشتند اول و آنگه گل و ریحان شدند دولت حسنت فزون بادا که نیکوتر شود این همه دلها که از اقبال تو ویران شدند می شدند اهل وفا مهمان رویت بلکه شان بر جگرهای کباب خویشتن مهمان شدند لاف عشق و وصل یاران، این بدان ماندبدان حاجیان در کعبه ماندند و به ترکستان شدند خسروا، با ما بیا تا با خیالش خوش شویم زانکه هر کس با نگار خویش در بستان شدند امیر خسرو دهلوی