امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۶۳۹: صبحگه، یارب، حدیثی زان دو لب خواهم کشید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبحگه، یارب، حدیثی زان دو لب خواهم کشید یا شبی از دست تو جام طرب خواهم کشید گر بر آن خمخانه جان دست خواهم یافتن ساغری از آب حیوان تا به لب خواهم کشید گفتی امشب زلف بر دستت نهم تا می کشی ده که من تاری ازینسان تا به شب خواهم کشید گر کشم جعد ترا، گویی مکن ترک ادب عاشق و مستم ز من ناید ادب، خواهم کشید سوز دل تا کی نهان دارم، برون خواهم فگند دود از جانم برآمد، چند تب خواهم کشید بوالعجب شد کار من از ناله زارم، هنوز من درین غم ناله های بوالعجب خواهم کشید عاشقی درد سر است و کی رود این دردسر تا ز خسرو هر شبی شور و شغب خواهم کشید امیر خسرو دهلوی