امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۶۲۷: به چه کار آیدم آن دل که نه در کار تو آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به چه کار آیدم آن دل که نه در کار تو آید؟ گل در آن دیده هزاران که نه بر خار تو آید آنچه من دیدم از آن غمزه بی مهر تو، یارب پیش آن نرگس خونریز جگر خوار تو آید کشت بیماری شبهام سزا این بود آن را که بسان من بدروز گرفتار تو آید گریه ها در ته دیوار تو ریزم که گر افتد بر من افتد نه که غیری ته دیوار تو آید منت سنگ زنان بر سر و بر دیده عاشق با چنان کوکبه گر بر سر بازار تو آید جان که بگریخت به تلخی فراق تو مرانش که به در یوزه لبهای شکر بار تو آید نیست افسوسی، اگر چرخ بسوزد همه دلها سر به سر سوخته است آنچه نه در کار تو آید نیست غم، گر به شکنجه رودم جان به جز آنم کین ملامت به سر طره طرار تو آید جان خراش است سخنهای خراشیده خسرو ما نخواهیم که این مرغ به گلزار تو آید امیر خسرو دهلوی