امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۶۱۶: شمشیر کین باز آن صنم بر قصد دلها می کشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شمشیر کین باز آن صنم بر قصد دلها می کشد جان هم کشد بار غمش، دل خود نه تنها می کشد خطی که از دود دلم بر گرد آن لب سبزه شد ما را ازان سبزی همه خاطر به صحرا می کشد مایل به سرو قد او باشد دل خسته مرا عاشق که صاحب همت است میلش به بالا می کشد آن غمزه خونریز او خونم بریزد عاقبت سخنی دل قصاب را در زیر خونها می کشد در عاشقی ثابت قدم هرگز نباشد آنکه او از کوی یار دلستان از بیم جان پا می کشد عشقت چو کالای من است، جور رقیبان می کشم تاجر جفای دود را از بهر کالا می کشد چشمم که از هجر رخت، زین پیش چون قلزم بدی اکنون چه جیحون شد روان، میلش به دریا می کشد امیر خسرو دهلوی