امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۵۲۱: دیوانه دلم زلف پریشان که دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیوانه دلم زلف پریشان که دارد جانم شکن طره پیچان که دارد شبهاست که رفته ست ز من خواب و ندانم کان خواب مرا غمزه فتان که دارد خالی ست به کنج لب خونخواره او، وای کان داغ برای دل بریان که دارد خلقی به سر کوی وی، از شوق بمردند آن مست شبانه خبر از جان که دارد هر صبح رود هوش من خسته و یارب این باد گذر بر سر بستان که دارد در خانه دل آمد و بیرون نرود هیچ زین ترک بپرسید که فرمان که دارد یک شهر پر از فتنه و تو بی خبر، آری کافر صفتان را غم ایمان که دارد بیچاره دلم این جگر سوخته کز تست نزد که برد، پیش نمکدان که دارد این سر که لگدکوب تو شد، گر تو نخواهی خسرو چه کند در ره جولان که دارد امیر خسرو دهلوی