امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۵۰۶: گر بار دگر ماه من از بام برآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر بار دگر ماه من از بام برآید بس فتنه که از گردش ایام برآید فریاد اسیران همه شب پیش در او چون بانگ گدایان که گه شام برآید زنهار که آن بند قبا چست نبندی کز نازکیش بخیه بر اندام برآید او کرده ترش گوشه ابرو ز سر خشم من منتظر لب که چه دشنام برآید؟ ای ساقی بدمست، مزن تیغ، که در تن خون آنقدرم نیست که در جام برآید ای رند خرابات، سبو بر سر من نه تا در همه شهرم به بدی نام برآید آن را که بهشتی صفتی داغ نکرده ست گر از ته دوزخ کشیش خام برآید برنامد، اگر جان من، ای هجر، مکن جهد گر یار همین است به ناکام برآید در کنگره عشق، گر افتد کله از سر صاحب قدمی کو که به یک گام برآید جانا، چه به افسانه گذاری غم عشاق این نیست مهمی که به پیغام برآید خسرو، اگرت نیست مرادی، مخور افسوس زیرا که همه کار به هنگام برآید امیر خسرو دهلوی