امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۴۸۰: ماهی که به سوی خود صد دل نگران بیند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ماهی که به سوی خود صد دل نگران بیند از شوخی و رعنایی کی سوی کسان بیند گوید که نخوابم من، می میرم ازین حسرت کس را نبود خوابی، او خواب چسان بیند؟ بیش است غم یعقوب از دیدن پیراهن کز حسرت آیینه در آینه دان بیند یاری که هوس دارد، منما رخ مردم کش بگذار که بیچاره یک چند جهان بیند از حسن بتان وعده خونریز جفا باشد بر تو چو کند رحمت قصاب زیان بیند در جوی رود هر کس، چشم من و خون دل کان کو دل خوش دارد در آب روان بیند عذرش به چسان کاندر دلش آید غم از خون دو چشم من هر جا که نشان بیند تو باز جوان خواهی، فریاد که این خسرو شد پیر کنون، خود را کی باز جوان بیند امیر خسرو دهلوی