امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۴۳۹: خوشم کردی به دشنامی توقع بیش می باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوشم کردی به دشنامی توقع بیش می باشد بحق آنکه در ذکرت زبانم ریش می باشد به بازی گوئیم گه گه که سویم باز کن چشمی کسی را این بگو کش دیده وقتی پیش می باشد ندانم تا چسان بیرون روی از جان مشتاقان که هر چت پیش می بینم تمنا بیش می باشد گه از لب شربتی ندهی، به کشتن همی نمی ارزم چرا در کارهات آخر چنین فرویش می باشد؟ مرا گویند بر جا دار دل، تا کی پریشانی کجا این دل که من دارم بجای خویش می باشد؟ برو، ای جان ناخشنود، کاینها نیست جا اکنون که بدخو پادشاهی در دل درویش می باشد برهمن را بت اندر خانه باشد، من بتر زویم که بت پوشیده در جان من بدکیش می باشد کجا آن بخت دارد کارزویش در کنار آید؟ گدایی کو شبی تا روز کج اندیش می باشد ز غیرت سوختم، ای جان، مزن بر دیگران غمزه که خسرو را همیشه در جگر این ریش می باشد امیر خسرو دهلوی