امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۴۳۵: ترا از وجه دل بردن ورای حسن آن باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترا از وجه دل بردن ورای حسن آن باشد که دیگر خوبرویان را ندانم آن چنان باشد لبانت آن چنان بوسم که جانم بر لبان آید کنارت آن زمان گیرم که عمرم در میان باشد تو خود کی بر سرم آیی و این دولت دهد دستم نثار خاک پایت را کمینه تحفه جان باشد بیفشان جرعه ای، ساقی، که آیی بر سرم روزی که خشت قالبم خاک سر کوی مغان باشد خیال قد و رویش را درون دیده جا کردم که جای سرو و گل آن به که در آب روان باشد ز حال زار بیماران و زلف شام شبگیرش کسی داند که چون خسرو ضعیف و ناتوان باشد امیر خسرو دهلوی