امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۴۰۸: به غیر جام دمادم مجوی همدم هیچ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به غیر جام دمادم مجوی همدم هیچ به جز صراحی و مطرب مخواه تو هم هیچ بیار و باده نوشین روان بنوش که هست به جنب جام می لعل ملکت جم هیچ مجوی هیچ که دنیا طفیل همت اوست که پیش همت او هست ملک عالم هیچ غم است حاصلم از عمر و من بدین شادم که گر چه هست غمم، نیست از غمم غم هیچ غمم به خاک فرو زد و نیست غمخوارم دمم به کام فرو رفت و نیست همدم هیچ دلم ز عشق تو شد ذره ای و آن هم خون تنم ز مهر تو شد سایه ای و آن هم هیچ تنم چو موی پر از تاب و پیچ و در وی خم ولی میان تو یک مو و اندر آن خم هیچ از آن دوای دل خسته در جهان تنگ است که نیستش به جز از پسته تو مرهم هیچ دم از جهان چه زنی، همدمی طلب، خسرو به حکم آنکه جهان یکدم است و آن هم هیچ امیر خسرو دهلوی