امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۳۹۱: خنده هرگز دهنی همچو دهان تو نیافت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خنده هرگز دهنی همچو دهان تو نیافت سخن ار آب نشد طعم زبان تو نیافت دیده باریکی عالم همه موی اندر موی دید، لیکن سر مویی چو میان تو نیافت با چنین حسن و لطافت که تویی، دیده دهر سوی که دید که آن را نگران تو نیافت پسته کو تنگ دهان بود دهان بسته بماند خویش را دید که هم سنگ دهان تو نیافت به گه صبح چو گل خنده زنان می رفتی باد هر چند که بشتافت نشان تو نیافت گل به گلزار در از تابش خورشید بسوخت زان که او سایه ای از سرو روان تو نیافت پای خسرو خلش از خار جفا بار نداشت تا سرش ریخته در پای عنان تو نیافت امیر خسرو دهلوی