امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۳۴۶: هنوز آن که نشینیم با تو در سینه ست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هنوز آن که نشینیم با تو در سینه ست هنوز در دل من آن هوای دیرینه ست هنوز مستم ازان می که روزیم دادی هنوز در دل من آن خمار دیرینه ست میی که پیش تو با خون دل بیفزودم بدیدم آن می و آن خون هنوز در سینه ست گذشت آن مه و این لحظه بیش می گویی تصوری ست که در خواب یا در آیینه ست نگر که چند شده ست تا بنات نعش شده ست ز بهر چرخ که با او همیشه در کینه ست کسی که حاصل فردا شناخت بر امروز نسبت دل که اگر بست کودک دینه ست چو حال اینست بده ساقی آن سفال شراب که نرخ آن به ترک هزار گنجینه ست می مغانه به رسم قلندر آر و ببین که ماه روزه و وقت نماز آدینه ست حذر ز پنبه بی پشم امردان، خسرو که پنبه گشته از او صد هزار پشمینه ست امیر خسرو دهلوی