امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۳۴۳: بر آن لبی که شکر با حلاوتش شوراست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر آن لبی که شکر با حلاوتش شوراست هزار ملک سلیمان بهای یک مور است یقین که صورت جانها تمام بتوان دید ازان صفا که در آن سینه چو بلور است به کوی تو نه عجب گور عاشقان، عجب است که هم خود از گل عشاق خشت بر گور است دکان زهد ببستند عاشقان امروز که از سواریت آفاق پر شر و شور است هزار جلوه مقصود می کند گردون ولی چه سود که چشم امید ما کور است فراز کنگره وصل کی توان رفتن که رشته کوته و بازوی بخت بی زور است ربوده چشم تو هم دین و هم دل خسرو مگر که عادت آن ترک غارت و عور است امیر خسرو دهلوی