امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۳۴۰: هلال عید جهان را به نور خویش آراست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هلال عید جهان را به نور خویش آراست شراب چون شفق و جام چون هلال کجاست مگر شراب شفق خورد شب ز جام هلال که هر گهر که در او بود جمله در صحراست نگر نثار جواهری که شب کند بر چرخ هلال خم شد و جنبید، از آنش پشت دوتاست به نیم دایره ماند هلال در گردش هزار نقطه ز نقش ستارگان پیداست شراب شد، به عمل آر مایه عملش که هم مقاطعه پیکرش بخواهد سوخت کمر ببند و گره زن به جعد و روشن کن که کوته است شب و آفتاب در جوزاست نه دایره ست ز می در میان شیشه که آن خیال حلقه ای از گوش شاهد رعناست امیر خسرو دهلوی