امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۳۳۰: چه داغهاست که بر سینه فگارم نسیت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه داغهاست که بر سینه فگارم نسیت چه دردهاست که بر جان بی قرارم نیست دلم ز کوشش خون گشت و کام دل نرسید چه سود دارد بخشش، چو بخت یارم نیست به خاک کوی بسازم، چو خاک یار نیم بر آستانه بمیرم چو پیش بارم نیست خوشم به دولت خواری و ملک تنهایی که التفات کسی را به روزگارم نیست مرا مپرس که در دم نهان نخواهد ماند که اعتماد برین چشم اشکبارم نیست نفس به آخرم آمد، ازان دهی سخنی! که بهر کوی عدم هیچ یادگارم نیست ملامتش رسد از خونم، این همی کشدم وگرنه بیم ز شمشیر آبدارم نیست ز بس که در دل خسرو سواریش ننشست به عمر یک نفسی بر پی غبارم نیست امیر خسرو دهلوی