امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۳۲۷: هنوز آن رخ چون ماه پیش چشم من است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هنوز آن رخ چون ماه پیش چشم من است شکنج جانم ازان زلف در هم و شکن است چه سود پختن سودا چو شمع جانم سوخت ز آتشی که مرا در درونه شعله زن است شبم که تا به قیامت امید صبحش نیست نه این شب است که بخت سیاه روز من است به طعن و سرزنش، ای پندگو، چه ترسانی سر مرا که قدمگاه سنگ مرد و زن است هزار نامه اسلام پاره کرد خطیب که باز نامه کفر هزار برهمن است مگو که بر لب تو لب نهاده ام در خواب مرا که جان به لب آمد چه جای این سخن است نه آنچنانست که جایت نگه تواند داشت لطافتی که به بالای سرو و نارون است چه خوانیم سوی گلزار ترک خسرو گیر کجا اسیر رخت را سر گل و سمن است امیر خسرو دهلوی