امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۳۱۷: ای آفتاب تافته از روی انورت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای آفتاب تافته از روی انورت وی کوفته نبات ز لعل چو شکرت شکل صنوبر قد تو چون پدید شد بشکفت سرو از قد همچون صنوبرت خواهد که بوی تو بکشد باد صبح، اگر باید نسیمی از سر زلف معنبرت موی تو سر به سر همه مشک است و هر دمی از نافه پوست باز کند مشک اذفرت ای کوه حلم،حلم ترا چون بدید کوه بی سنگ شد ز غیرت ذات موقرت تاصیبت گوهر تو به دست صدف فتاد دریا تمام آب شد از شرم گوهرت سرگشته اند خاک تراخسروان دهر زان خاک گشت خسرو بیچاره بر درت امیر خسرو دهلوی