امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۲۷۰: ای که روی تو حیات جان است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای که روی تو حیات جان است دیده جایت شده جای آنست ماه را از رخ چون خورشیدت در شب چاردهم نقصانست سخن اندر لب تو دل ببرد دل چه باشد، سخن اندر جان است بی لبت هر لب لعلی که گزم سنگ ریزه به ته دندانست ناتوانم، که غمت با من کرد هر چه از جور و جفا بتوانست سلک در گشت مرا ز آب دو چشم تار هر رشته که در دندانست به گه گریه سواد چشمم تیره، گویی که شب بارانست گفتیم غم مخور و آسان گیر این به گفتن، صنما، آسانست دور از شعله آه خسرو! که دلش سوخته هجرانست امیر خسرو دهلوی