امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۲۵۰: گر چه سرو باغ را بالا خوش است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چه سرو باغ را بالا خوش است با قد رعنای تو ما را خوش است ز هر عشقت کام عیشم تلخ کرد هست تلخ این چاشنی، اما خوش است گر غمت غیری خورد، ناخوش شوم خوردن غمها همین این جا خوش است چون تو نایی، چیست این جور رقیب؟ خار می دانی که با خرما خوش است بی تو من باری نیم خوش هیچ وقت وقت تو خوش که تو را بی ما خوش است شعله در دل یار در جان کسی زید ناتوانی کش تب و حلوا خوش است جان سنگین می کنم تا زنده ام مردن فرهاد با خارا خوش است گفت فردا زلف مشکینم نگر امشبم بر بوی آن فردا خوش است گفتیم ناخوش چرایی خسروا؟ چون کنم، چون شکل آن بالا خوش است امیر خسرو دهلوی