امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۲۴۹: اثری نماند باقی ز من اندر آرزویت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اثری نماند باقی ز من اندر آرزویت چه کنم که سیر دیدن نتوان رخ نکویت همه روز گرد کویت همه شب بر آستانت غرضی جز این ندارم که نظر کنم به رویت پس ازین به دیده خواهم به طواف کویت آمد که بسود تا به زانو قدمم به جستجویت به وفا که در پذیری که من از پی وفایت دل خون گرفته کردم خورش سگان کویت خردو ضمیر و هوشم، دل و دیده نیز هم شد ز همه خیال خالی به جز از خیال رویت من اگر نمی توانم حق خدمت زیادت کم ازین که جان شیرین بدهم در آرزویت ز نسیم جانفزایت دل مرده زنده گردد ز کدام باغی ای گل که چنین خوش است بویت به تن چو تار مویت نهی ار دو صد جهان غم ندهم به هیچ حالی دو جهان به تار مویت پس ازین چه جای آنت که ز حال خود بگویم که فسانه گشت خسرو به جهان ز جستجویت امیر خسرو دهلوی