امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۲۴۸: منم و خیالبازی، شب و روز با جمالت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
منم و خیالبازی، شب و روز با جمالت چه شود، اگر بپرسی نفسی که چیست حالت؟ خط جمله خوبرویان که برای ملک دلها ز قضاست حجت تو، رقمی ست از جمالت قد تو نشسته در دل همه خون ناب خورده به چنین خورش نگه کن که چه بر دهد جمالت سر من به گاه جولان ز درت مباد یک سو که خوش آن بلند بختان که شدند پایمالت به کدام نقد دهرت بتوان خرید حالی که به نرخ نیم کنجد دو جهان خرید خالت کنی ارچه ذره ذره تن من، روا ندارم چو تو آفتاب وش را که بود گهی زوالت بکشم ز چشم دیده ز برای آنکه جان را چه کند چنین کلوخی به گذر گه خیالت ز فراق سوخت خسرو، نکند ز بخت خواهش که غرض بود نه یاری که زنم دم از وصالت امیر خسرو دهلوی