امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۲۳۲: تا زید بنده غم عشق به جان خواهد داشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا زید بنده غم عشق به جان خواهد داشت سر به خاک ره آن سرو روان خواهد داشت ای پسر، عهد جوانیست، زکوتی می ده روزگارت نه همه عمر جوان خواهد داشت چشم و ابرو منما، زانکه بلا خواهد خاست فتنه گر دست بدان تیر و کمان خواهد داشت بوسه ده، لیک به پروانه آن غمزه مده که ز شوخی همه عمرم به زیان خواهد داشت می کشی خلق که از حسن خودم این سوداست مکن این سود که روزیت زیان خواهد داشت توبه کردی ز جفا، نیست مرا باور، ازانک ناز خوبی و جوانیت بر آن خواهد داشت گفتی، ار من بروم هیچ مرا یاد کنی این حکایت به کسی گوی که جان خواهد داشت عشق را گفتم، دل راز نهان می دارد گفت، من دانم و او، چند نهان خواهد داشت خسروا، از تو چرا صبر گریزانست چنین؟ چند ازین واقعه خود را به کران خواهد داشت امیر خسرو دهلوی