امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۲۲۴: هر که را در سر زلف صنمی دسترسی است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که را در سر زلف صنمی دسترسی است برود گر به سر ماه همان رشته بس است هیچ کس نیست که او را به جهان دردی نیست وانکه دردیش نباشد به جهان هیچ کس است پخته شد در هوس دوست دلم بریانم بجز این هر چه که پخت این دل بریان هوس است گلرخا، روی تو آن را که در آمد در چشم هر که را گل به دو چشم آیدش او هم چو خس است عاشقان راست شب واپسی از روز حیات زلف کز روی چو روزت قدری باز پس است زلف تو در دلم آمد، نفسم بسته بماند زار می گریم و چندین گر هم در نفس است از لب خود شکری ده که ز حسرت خسرو دست مالان و رخ آلوده به خون چون مگس است امیر خسرو دهلوی