امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۰: دلی کش صبر نبود آن من نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلی کش صبر نبود آن من نیست کسی کو دل دهد جانان من نیست کبابم ساخت، این خونابه زان ست گنه بر دیده گریان من نیست همه مضمون من شهری فرو خواند که مهر صبر در فرمان من نیست تو می سوز ای دل و مگری تو، ای چشم که شعله در خور طوفان من نیست رخش دیدم به دل گفتم چه گویی؟ که یعنی این بلا بر جان من نیست نصیحت از خرد جستم، خرد گفت که بر دیوانگان فرمان من نیست شب دوشینه جان سویش چنان رفت که زان اوست گویی ز آن من نیست چو تیرم زد، کشید آلوده خون به خنده گفت کاین پیکان من نیست بسوزد خسروا، دلها چه نیکوست که گوش خلق بر افغان من نیست امیر خسرو دهلوی