امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۳: آبادتر آن سینه که از عشق خراب است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آبادتر آن سینه که از عشق خراب است آزادی آن دل که در آن زلف تاب است کو غمزده ای تا کند از ناله من رقص کاین نامه من زمزمه چنگ و رباب است جستم به سؤال آب حیاتی ز لب دوست او بر شکنان گشت ز من کاین چه جواب است ای آنکه به فردوس نبینی به لطافت من دانم و کز تو بر این دل چه عذاب است در پیش دل خویش هر افسانه که گفتم گفتنی که فسونی ز پی بستن خواب است وان سبلت زاهد که به تسبیح بریدی زانست که امروز مگس ران شراب است گر لعن تو احیا کندم، دیر شد این دیر ز آمد شد سلطان خیال تو خراب است ده پاره مکن از پی نقل غم خود را کاخر دل مسکین من است، این نه کباب است خسرو که غریق است به تسلیم که ما را کشتی نه و مقصود بر آن جانب آب است امیر خسرو دهلوی