امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۸: افسوس ازین عمر که بر باد هوا رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
افسوس ازین عمر که بر باد هوا رفت کاری به جهان نی به مراد دل ما رفت خورشید من از اوج جوانی چو برآمد بس ذره سرگشته که بر باد هوا رفت گفتم ز در خویش مران، گفت که بگذر زین کوچه که داند که چو تو چند گدا رفت؟ کس را چه غم ار رفت دل سوخته من بوده ست از آن من، اگر رفت مرا رفت آن صبر که می گفتم من کوه گران سنگ بادی بوزید از تو ندانم که کجا رفت گفتم که زیم بی تو، دوری مکش اکنون گر از من درویش حدیثی به خطا رفت رنجه نشوم گر به جفا سر بریم، ز آنک بسیار چنین ها به سر اهل وفا رفت تو دیر بزی کز گل بارانت نشان نیست هر ذره که از کوی تو با باد صبا رفت ما را چه حد صبر به هجر تو، چو خسرو آمد به درت باز به سر آنکه به پا رفت امیر خسرو دهلوی