امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۲۱: شکرت را شد اگر چه سپه موران مرکب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شکرت را شد اگر چه سپه موران مرکب مگسی نیز نخواهم که کند سایه بر آن لب منم و قامت شاهد، برو ای خواجه مأذن تو در مسجد خود زن و الی ربک فارغب سر درویش بدارد خبر از تاج سلاطین به رهی کان پسر آید سر ما و سم مرکب به کرشمه سر ابرو مکن از بهر خدا خم که ز محراب تو بر شد به فلک نعره یارب لب لعل تو به هنگام شکر خنده پنهان ز پی بردن دلها چه فسونی ست مجرب! مکن، ای شیخ، نصیحت که مکن سجده بتان را چو بود مذهب ما این، نتوان گشت ز مذهب به خیال سر زلفت خبر از خواب ندارم چه درازست شبم، وه که سیه روی چنین شب اگر این سوخته گوید سخن بوس و کناری مکنش عیب که هست این هذیان گفتنش از تب که بود خسرو مدبر که دهد سر به تو باری به سر کنگر زلفت سر پیران مقرب امیر خسرو دهلوی