امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۴: اشکم برون می افگند راز از درون پرده را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اشکم برون می افگند راز از درون پرده را آری، شکایتها بود، از خانه بیرون کرده را چون من به آزاری خوشم، ترک دلازاری مکن آخر به دست آور گهی این خاطر آزرده را صد پی مرا تیر جفا، بر دل زد آن ابرو کمان روزی فریبد از کرم مجروح پیکان خورده را دوش از برای مطبخش هیزم به مژگان برده ام گفت از کجا آورده ای این خاک باد آورده را خسرو مران از کوی خود چون در غلامی پیر شد چون پیر شد، آخر کسی نفروخت هر گز برده را امیر خسرو دهلوی