امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۷۷: رخت صبوری تمام سوخته شد سینه را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رخت صبوری تمام سوخته شد سینه را شعله فروزان هنوز آتش دیرینه را غم که مرا در دل است کس نکند باورم پیش که پاره کنم وای من این سینه را رخ بنما بر مراد، گر نه به خون منی آب به سیری مده تشنه دیرینه را توبه ز می کرده بود دل که تو ساقی شدی باز همان حال شد احمد پارینه را من چو ز سر خواستم، چشم تو پیکار جست خنجر نو ده به دست ترک کهن کینه را صوفی ما شد خراب دوش به یک بانگ چنگ پیش بریشم کشید خرقه پشمینه را بر سر خسرو اگر طعنه زند هر کسی روی سیاه مراست عیب تو آیینه را امیر خسرو دهلوی