امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۵۹: باز دل گم گشت در کویت من دیوانه را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز دل گم گشت در کویت من دیوانه را از کجا کردم نگاه آن شکل قلاشانه را گاه گاه، ای باد، کانجاهات می افتد گذر ز آشنایان کهن یادی ده آن بیگانه را هر شب از هر سوی در می آیدم در دل خیال از کدامین سو نگهدارم من این ویرانه را شمع گو در جان بگیر و سینه گو ز آتش بسوز شمع از آنها نیست کو رحمت کند پروانه را عمر بگذشت و حدیث درد ما آخر نشد شب به آخر شد کنون کوته کنیم افسانه را جان ز نظاره خراب و ناز او ز اندازه بیش ما به بویی مست و ساقی پر دهد پیمانه را آخر ای دل، وقتی اندر کوی ما کردی گذر؟ این چنین یکبارگی کردی فرامش خانه را حاجتم نبود که فرمایی به ترک ننگ و نام زانکه رسوایی نیاموزد کسی دیوانه را خسروست و سوز دل وز ذوق عالم بیخبر مرغ آتشخواره کی لذت شناسد دانه را امیر خسرو دهلوی