امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱: ابر می بارد و من می شوم از یار جدا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ابر می بارد و من می شوم از یار جدا چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا ابر و باران و من و یار ستاده به وداع من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا سبزه نوخیز و هوا خرم و بستان سرسبز بلبل روی سیه مانده ز گلزار جدا ای مرا در ته هر موی به زلفت بندی چه کنی بند ز بندم همه یکبار جدا دیده از بهر تو خونبار شد، ای مردم چشم مردمی کن، مشو از دیده خونبار جدا نعمت دیده نخواهم که بماند پس از این مانده چون دیده ازان نعمت دیدار جدا دیده صد رخنه شد از بهر تو، خاکی ز رهت زود برگیر و بکن رخنه دیوار جدا می دهم جان مرو از من، وگرت باور نیست پیش ازان خواهی، بستان و نگهدار جدا حسن تو دیر نپاید چو ز خسرو رفتی گل بسی دیر نماند چو شد از خار جدا امیر خسرو دهلوی