عمان سامانی
گنجینه الاسرار
بخش 33
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در بیان تعرض آن شهسوار میدان حقیقت از جهان تجرد بعالم تقید و توجه و تفقد به خواهر خود بر مذاق عارفان گوید: پس زجان بر خواهر استقبال کرد تا رخش بوسد، الف را دال کرد همچو جان خود در آغوشش کشید این سخن آهسته بر گوشش کشید: کای عنان گیر من آیا زینبی؟ یا که آه دردمندان در شبی؟ پیش پای شوق زنجیری مکن راه عشق ست این عنانگیری مکن با تو هستم جان خواهر، همسفر تو بپا این راه کوبی من بسر خانه سوزان را تو صاحبخانه باش با زنان در همرهی مردانه باش جان خواهر در غمم زاری مکن با صدا بهرم عزاداری مکن معجراز سر، پرده از رخ، وامکن آفتاب و ماه را رسوا مکن هست بر من ناگوار و ناپسند از تو زینب گر صدا گردد بلند هرچه باشد تو علی را دختری ماده شیرا کی کم از شیر نری؟! با زبان زینبی شاه آنچه گفت با حسینی گوش، زینب می شنفت با حسینی لب هر آنچاو گفت راز شه بگوش زینبی بشنید باز گوش عشق، آری زبان خواهد زعشق فهم عشق آری بیان خواهد ز عشق با زبان دیگر این آواز نیست گوش دیگر، محرم اسرار نیست ای سخنگو، لحظه یی خاموش باش ای زبان، از پای تا سر گوش باش تا ببینم از سر صدق و صواب شاه را، زینب چه می گو ید جواب گفت زینب در جواب آن شاه را: کای فروزان کرده مهر و ماه را عشق را، از یک مشیمه ازاده ایم لب به یک پستان غم بنهاده ایم تربیت بوده ست بر یک دوشمان پرورش در جیب یک آغوشمان تا کنیم این راه را مستانه طی هر دو از یک جام خوردستیم می هر دو در انجام طاعت کاملیم هر یکی امر دگر را حاملیم تو شهادت جستی ای سبط رسول من اسیری را به جان کردم قبول عمان سامانی