عمان سامانی
گنجینه الاسرار
بخش 9
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در بیان اینکه چون معشوق ازلی جمال لم یزلی مر عشاق را نمود و بادۀ عشق طالبان مشتاق را پیمود از در امتحان درآمد، شیوه های معشوقی بکار آورد، منکرین جام سعادت را سرخوش از جام شقاوت کرده، بدیشان گماشت و چیزی از لوازم عاشق کشی فرو نگذاشت تا شرایط معشوقی با تکالیف عاشق، موافق آید. لاجرم آن شاهد صبح ازل پادشاه دلبران، عز و جل چون جمال بی مثال خود نمود ناظران را عقل و دل از کف ربود پس شراب عشقشان در جام ریخت هر یکی را در خور، اندر کام ریخت باده شان اندر رگ و پی جا گرفت عشقشان درجان و دل، مأوا گرفت جلوه ی معشوق، شورانگیز شد خنجر عاشق کشی، خونریز شد پس براه امتحان شد، رهسپار خواست تا پیدا کند آلات کار بانگ برزد فرقه ی ناکام را بی نصیبان نخستین جام را کای ز جام اولینتان اجتناب جام دیگر هست ما را پر شراب ظلم می ریزد ازین لبریز جام ساقیش جام شقاوت کرده نام مستی آن، عشرت و عیش و سرور نشئه ی آن نخوت و ناز و غرور هردو، می، لیکن مخالف در خواص هر یکی را نشأه یی ممتاز و خاص آن یکی مشحون تسلیم و رضا آن یکی مملو ز آسیب و قضا کیست، کو زین جام گردد جرعه نوش؟ پند ساقی را کشد چون در بگوش؟ پرده پیش چشم حق بینان شود آلت قتاله ی اینان شود ظلمتی گردد، بپوشد نور را فوق روز آرد شب دیجور را برکشد بر قتلشان، شمشیر تیز جسمشان را سازد از کین ریز ریز تلخ سازد آب شیرینشان بکام روز روشنشان کند تاریک چشم گردد از تأثیر این فرخ شراب از جلال و جاه و منصب، کامیاب لیکن آخر، نارسوزان جای اوست دوزخ آتشفشان، مأوای اوست عمان سامانی