عباس صبوحی
غزلیات
گل بادام: سُرخ و بیجادۀ رخ و تازه لب از باده و مست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سُرخ و بیجادهٔ رخ و تازه لب از باده و مست رفته از غایت مستی گل بادام از دست مترشح غد و موزون قد و میگون لب و مست جامه گلنار و کمر زرکش و ساغر در دست طرّه اش شعبده بازو نگهش شهر آشوب چشم بیمار و دو ابروی وی بیمارپرست سر زلفش که بتحریک صبا رقصی داشت هر قدم طبلهٔ مُشکی بسر توده شکست دیرگاه از می هوش آمد و بیمارم دید گفت افسوس که بر دیده ره خوابت هست گفتم از دست خیال تو، بخندید و بگفت کامشب آیا هوس وصل نگارینت هست جستم از جای بصد شوق که آری آری ای مبارک شب آنکس ز هجر تو برست سرو قدّش بخرام آمد و با صد شفقت بر سر کهنه لحافی که مرا بود نشست کرد تا وقت صباحم به صبوحی مشغول ز اختلاط می و معشوق شدم بیخود و مست عباس صبوحی