بازار صابر
گزیده اشعار
از خون سیاووشیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از خون سیاووشیم هم خون سیاووشیم از جامه سفیدانیم، هر جامه نمی پوشیم همسان اوستاییم، هم آتش زردشتیم ما آتش زرتشتی ناکشته نمی کشتیم هم تیشه فرهادیم، اندیشه همی کردیم جز ریشه آهرمن ما تیشه نمیکردیم. از دوره دیوشتیج در کوزه ما دیوی است این دیو عداوت نیست، این دیو وطن خواهی است چون زال زر از مادر، کم بچه تولد شد هم روی سفیدش بود، هم موی سفیدش بود ما هم که از آن ذاتیم، ما هم که از آن بابا هم موی سفید از ماست، هم روی سفید از ما در قبله دل ما را هم طاق هم محراب است در قبله دل ما را محراب نه، سهراب است در بازوی دل ما را، یک پنجه ی کوتاه است در پنجه ی کوتاهش از باربَدست این دست اسماعیل سامانی دیوار بخارا بود ما هموطن اوئیم، او هموطن ما بود ما هم کوی خارائیم، دیوار بخارائیم دیوار بخارائیم، ما هم کوی خارائیم یک طایفه از لاهور، یک طایفه از توسيم هم وارث خاموشیم، هم وارث ناموسیم همشهری فردوسی، همشهری اقبالیم همشهری به ناموسیم، همشهری به اقبالیم در کاهی عجم کوه هست، در موری عجم میراست در شعری عجم شیر است، در شعری عجم شیر است شعری که در انبوه ِ نیزار قلم خوابست شیر نر ِ شعرش را دشمن نتواند بست بازار صابر