بازار صابر
گزیده اشعار
من خودم را کشته- کشته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گوییا من پیش از این هم سالهای بی شماری زنده بودم تاکنون بودم جوان و پیر تاکنون وابستۀ دنیا و دنیا گیر گرچه در حُکمِ درختِ نورسم من دیده ام بس نو بهاران را دیده ام بس برگ ریزان را دیده ام در پایه ام صد بار پیوند مانده اندر پایۀ من بندِ هر پیوند مانندِ گرِه بند بر من از نزدیک بینید تا مرا چون من شناسید تا مرا چون من بیابید از خرا باتِ خرا سان همچنان تاریخِ کوشان وای بر من، وای بر من، وای بر من ... پیش از این بودم ولیک من کی بودم؟ یا چه بودم؟ با شهیدان من شهید بودم با اسیران در اسارت چونکه کردم خو یش را غارت هست نقش من در آن نقشی که می ریزد غم انگیز از منار و برج سیستان هست داغ من در آن سنگان که خاموشند و گریان درمزار رودکی و آل سامان. بامیان را ساختم من بامیان را سوختم من کا فیان پرداختم من کا فیان را باختم من تخت دارا در رهِ من بود ، من کردم خرا بش گنجِ قار ون درکفِ من بود من دادم به بادش کاه باد آورده و خاکِ سیه کردم حسابش آتش افشان نیز من بودم، درآتش نیز من جبر فرما نیز من بودم، جفاکش نیز من نا مسلمان نیز من بودم، مسلمان نیز من بلکه شیطان نیز من بودم و یزدان نیز من. داد از من، دادا از من الامان، فریاد از من! بوعلی را از بخارای شریف من کرده بیرون ترمزی را من فکندم دوش در دریای جیحون. بر هدر خونِ نظام الملک را من ریختم بلکه خون ملک را من ریختم. گه »ابستا « را گشادم گوئی دنیا راگشادم گه گرفتم جلد »قران « گه شدم همراهِ شیطان. آن قدر سر ها شکستم که سرم از سنگ گشته بلکه کردم زندگانی من خودم را کشته- کشته. وای بر من، وای بر من! وای خدا، بخشای بر من! بازار صابر