اقبال لاهوری
رموز بیخودی
حکایت بوعبید و جابان در معنی اخوت اسلامیه: شد اسیر مسلمی اندر نبرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شد اسیر مسلمی اندر نبرد قائدی از قائدان یزد جرد گبر باران دیده و عیار بود حیله جو و پرفن و مکار بود از مقام خود خبردارش نکرد هم ز نام خود خبردارش نکرد گفت می خواهم که جان بخشی مرا چون مسلمانان امان بخشی مرا کرد مسلم تیغ را اندر نیام گفت خونتریختن بر من حرام چون درفش کاویانی چاک شد آتش اولاد ساسان خاک شد آشکارا شد که جابان است او میر سربازان ایران است او قتل او از میر عسکر خواستند از فریب او سخن آراستند بوعبید آن سید فوج حجاز در وغا عزمش ز لشکر بی نیاز گفت ای یاران مسلمانیم ما تار چنگیم و یک آهنگیم ما نعره ی حیدر نوای بوذر است گرچه از حلق بلال و قنبر است هر یکی از ما امین ملت است صلح وکینش ، صلح وکین ملت است ملت ار گردد اساس جان فرد عهد ملت می شود پیمان فرد گرچه جابان دشمن ما بوده است مسلمی او را امان بخشوده است خون او ای معشر خیرالانام بر دم تیغ مسلمانان حرام اقبال لاهوری