عشقری
دیوان اشعار صوفی عشقری
بی نکورويی گلستان خوش نمی آيد مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی نکورويی گلستان خوش نمی آيد مرا جنت بی حور و غلمان خوش نمی آيد مرا شعله رخساری چو امشب نيست می در خاک ريز می کشی بی ماه تابان خوش نمی آيد مرا سر که بی سودا بود تاج شهی دردسر است عشرت بی چشم گريان خوش نمی آيد مرا گريه ای وقت سحر بسيار منظور من است ناله ای شام غريبان خوش نمی آيد مرا همره ای يوسف وشی در بين زندان خوشتر است دلکشا بی ماه تابان خوش نمی آيد مرا از نکويان کاکل مرغوله ميفارد مرا زلف قمچين و پريشان خوش نمی آيد مرا شيوۀ تلخ کريمان نيست بار خاطرم لطف و احسان خسيسان خوش نمی آيد مرا همرۀ هر بی سر و پا هرزه گردی بدنماست وضع بيجای نکويان خوش نمی آيد مرا گرمی گرمابه آن کيک و خسک بهتر بود سردی و برف زمستان خوش نمی آيد مرا بگذر از اين گرمجوشيهای مردم عشقري صحبت اين بيوفايان خوش نمی آيد مرا عشقری