عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۵۷۳: بی رخت در جهان نظر چکنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی رخت در جهان نظر چکنم بی لبت عالمی شکر چکنم رویت ای ترک اگر نخواهم دید زحمت هندوی بصر چکنم چون دریغ آیدم رخت به نظر رخت آلودهٔ نظر چکنم دو جهان گرچه سخت با خطر است من خطیری نیم خطر چکنم چون سر موی تو به از دو جهان از سر کوی تو گذر چکنم گر عزیز است عمر مختصر است من بدین عمر مختصر چکنم همه عالم جمال و آواز است چشم کور است و گوش کر چکنم چون خبر دادن از تو ممکن نیست من حیران بی خبر چکنم گرچه جان موج می زند از تو چون زبان نیست کارگر چکنم چون ز کاهی بسی ضعیف ترم دست با کوه در کمر چکنم گر کنم صد هزار قرن سجود هیچ باشد من این قدر چکنم گفته بودی که خشک و تر در باز با لب خشک و چشم تر چکنم آتش دل به است بی تو مرا بی تو با آب بر جگر چکنم گفتیم بال و پر زن از طلبم چون ز هم ریخت بال و پر چکنم چون مسافر تویی و من هیچم من هیچ آخر این سفر چکنم چون تو جویندهٔ خودی بر من من سرگشته پا و سر چکنم چون درونی تو و برون کس نیست من چو حلقه برون در چکنم در درون کش مرا و محرم کن تا تو باشی همه دگر چکنم محو شد درغم تو فرد فرید فرد باید مرا حشر چکنم عطار نیشابوری