عبادی مروزی
مناقب الصوفیه
فصل سوم: در آداب طهارت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بدان که بنیاد اسلام بر پاکی نهاده است. قال النبی ‑ﷺ‑ «بنی الاسلام علی النظافة». و پاکی طهارت آب است. و اصل عبادت نماز است. قال النبی ‑علیه الصلوة والسلام‑ «الصلوة عماد الدین» و اصل عبادت نماز است. نماز حضور«ست»، و حضور بی طهارت راست نیاید و این طهارت به غفلت نتوان کرد. نخست جمعیت دل باید و آن نیت است و طهارت بی نیت درست نبود که «اعمال بالنیات». عمل به منزلت جسم است و نیت به مثابت روح، و جسم بی روح دفن را شاید و روح بی کالبد شریف است‑که هر چه به خود قایم بود شرف او اصلی بود، هرگز بنرسد. و هر چه به دیگری قایم بود شرف او به قوام او تعلق دارد. چون از آن قاعده بیفتد آن شرف باطل شود. عمل به نیت قایم است. شرف او نیت باشد، و نیت به خود قایم است، شرف او به نفس خود است. نیت بی عمل صاحب قدر است، و عمل بی او بی خطر است. و از اینجا فرمود رسول ‑ﷺ‑ «نیة المؤمن من ابلغ من عمله». هر فعلی را کلیدی است و کلید نماز طهارت است و کلید طهارت نیت. قال علیه الصلوة والسلام: «مفتاح الصلوة الطهور». نیت حضور و جمعیت دل است در وقت اداءٍ عبادت بر شناخت قدر معبود. و چون نیت معلوم شد طهارت بر دو نوع است: ظاهر و باطن. اما طهارت باطن به شناخت حق تعالی راست آید. اما طهارت ظاهر به آب حاصل شود در وقت وجود آب و به خاک حاصل شد در وقت او. ذکر گفتن و اعضاء وضو را شستن و از سه بار ناگذشتن. رسول ‑ﷺ‑ گفته است هر که بیش از سه بار آب خرج کند در هر موضوع که بوده است ظلم کرده است. شرایط و ارکان او معهود و معلوم است. از شرح آن مستغنی ایم. و بر اثر آن طهارت دل از حب دنیا به جای آوردن واجب است. چون این دو طهارت حاصل آمد در محلی پاک رو به قبله باید آورد و حضور معبود وشهود مسجود با دل بباید گفت و از سر جمعیت تکبیر باید کرد و قرآن به حرمت باید خواند و در رکوع تواضع باید نمود و در سجود خشوع و خضوع، وبا دل باید گفت که «المصلی یناجی ربه». و این جمله لابد نماز و طهارت است. هر چه کم بود حلاوتی ندهد. و این طهارت و نماز بدان کس گران آید که به حقیقت هر دو نرسیده است. اما آن کس که قدر پاکی بدانست پیوسته آن را طالب بود. کاهلی مرد در طهارت ظاهر از ناپاکی باطن است. چون دل پاک شد ظاهر نیز در تحصیل طهارت مجد باشد. متوصفه هرگز بی وضو خود را رواندازد، از آنکه ایشان به سر طهارت دل رسیده اند. خواهند که پیوسته ظاهر را نیز پاک دارند. ابراهیم خواص هر وقت که به بادیه فرو شدی از معلومات با خود کوزهٔ آب بیش نبردی. گفتی ساز طهارت با خود دارم تا وقت فوت نشود. و در آخر عهد علت اسهال برو مستولی گشت، و هم در آن علت فرمان یافت. چنین گویند که آن شب وی را چهل بار به استفراغ حاجت آمد. هر بار که فارغ شدی در آب نشستی و غسل کردی. تا به آخر هم در میان آب کالبد خالی کرد. و این کمال صفای باطن باشد که یک ذره لوث در طهارت ظاهر نتواند دید. سهل بن عبداللّه ‑رحمة اللّه علیه ‑را پرسیدند که طهارت چیست و چند است؟ گفت هفت: طهارت علم است از جهل، و طهارت ذکر از نسیان، و طهارت طاعت از معصیت، و طهارت یقین از شک، و طهارت عقل از حماقت، و طهارت گمان از تهمت، و طهارت ایمان از شرک. هر که را این هفت طهارت حاصل آمد هر عبادت که کند ذوق آن بیابد. متصوفه را این حاصل است. لاجرم پیوسته بر سر سجادهٔ فراغت نشسته باشند منتظر، تا وقت در رسد به گزاردن فریضه مشغول شوند، و به ترک همه اشغال گفه برای ادای نماز از آنکه قدر حضور ایشان دانتد و ذوق طهارت و طاعت ایشان یابند. هر که کاری بدانست پیوسته بدان مواظبت نماید. عبادی مروزی