عبادی مروزی
مناقب الصوفیه
فصل اول: از روی کتاب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بدان که ابتدای احوال این جماعت از عهد رسول ﷺ ظاهر شده است که در روزگار او جماعتی بوده اند از متصوفه که همهٔ معانی تصوف دریشان جمع بود. این طریق از آن عهد ممهد شد، و همچنین خواهد بود الی یوم القیامة. و این جمع متفرق نشوند و از هم منقطع نگردند و همه درهم بسته باشند. چون حق سبحانه و تعالی با یکی از ایشان خطابی کند همه در آن شریک باشند. ذکر ایشان در محکم کتاب رفته است: «رجال لا تلهیهم تجارة و لابیع عن ذکر اللّه»، مردانی که تجارت ایشان را مانع نیاید از پرستش ما. و جایی دیگر جملهٔ اهل ایمان را یاد کرد و جماعتی را مخصوص گردانید که: «من المؤمنین رجال صدقو ما عاهدوا اللّه علیه»، از مومنان بعضی مردانند که راه صدق سپردند و ملازم وفا باشند و ملازمت طریق صدق و حفظ عهد و ترک دنیا و مواظبت بر ذکر حق تعالی تصوف است. هر که این طریق سپرد صوفی است، و مقصود او در این آیت ایشانند. در خبر است که جماعتی در عهد رسول ‑ﷺ چندانی بی برگی داشتند که هفتاد تن را یک پیراهن بود. وقت نماز یک یک کی پوشیدند و نماز می گزاردند. وقتی به دل مگر شکایتی کردند یا اعتراضی نمودند. در حال وحی آمد که: «ولو بسط اللّه الرزق لعباده، لبغوا فی الارض، ولکن ینزل بقدر ما یشاء»، منع دنیا ازیشان نه از بخل است بل که از بهر محافظت و مراقبت جانب ایشان است تا حضور ایشان به غیب بدل نشود. و تمام فضل بود ایشان را بدین که حق ‐سبحانه و تعالی‑ایشان را یاد کند و بر روزگار ایشان ثنا گوید: «و یؤثرون علی انفسهم و لوکان بهم خصاصة». هر چند آیت در شأن امیرالمؤمنین علیﷷ کرم اللّه وجهه‑و جماعت او آمد، رضی اللّه عنهم، اما بر یک طایقه مقصور نیست. حق‑سبحانه و تعالی‑همهٔ عالم به متابعت سید ‑ﷷالصلوة والسلام‑ فرمود، و او به موافقت اهل تصوف فرمود که «واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغدوة والعشی، یریدون وجهه، ولا تعد عیناک عنهم، تریدون زینة الحیوة الدنیا. و لاتطع من اغفلنا قبله عن ذکرنا و اتبع هویه و کان امره فرطا». تمام فضلی بود که با رسولﷺ چندین خطاب رود از بهر ایشان. و دیگر آنکه چون حق‑سبحانه و تعالی‑کسی را به اسمی مخصوص یاد کند تفضیل بود وی را در آن اختصاص و این جماعت را دوست خود خوانده است. برای آنکه ایشان به ترک دنیا و قمع هوا مشغول باشند، و ایشان را در آن سرای خوفی نباشد. «لا ان اولیاء اللّه لا خوف علیهم و لا یحزنون». اولیا ایشانند و این صفت ایشان راست که «لایحزنهم الفزع الاکبر». کسی که مقبول و مذکور حق تعالی آمد بر همه خلایق مفضل و مکرم باشد. عبادی مروزی