عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۳۳۲: چو در غم تو جز جان چیزی دگرم نبود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو در غم تو جز جان چیزی دگرم نبود پیش تو کشم کز تو غمخوارترم نبود پروانه تو گشتم تا بر تو سرافشانم خود چون رخ تو بینم پروای سرم نبود پیش نظرم عالم چون روز قیامت باد آن روز که بر راهت دایم نظرم نبود گفتم خبری گویم با تو ز دل زارم اما چو تو را بینم از خود خبرم نبود گفتم که ز تیرت تیز از چشم تو بگریزم چون تیر بپیوندد کنج گذرم نبود در عشق تو صد همدم تیمار برم باید تنها چکنم چون کس تیمار برم نبود گفتی که به زر گردد کار تو چو آب زر جانی بکنم آخر گر آن قدرم نبود تو چاره کارم کن تا از رخ همچون زر تدبیر کنم وجهی گر هیچ زرم نبود بوسی ندهی جانا تا جان نستانی تو هر دم ز پی بوسی جانی دگرم نبود عطار ستمکش را دل بود به تو رهبر دردا که چو دل خون شد کس راهبرم نبود عطار نیشابوری