سلطان ولد
مثنوی ولدی
بخش 37: برگشتن مولانا از دمشق بروم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کرد رجعت بروم باز آمد قطره اش چون فزود دریا شد چون چنین شد مگو نیافت ورا مطربان را بخواند از سراو میزد افغان قوی ببانگ و خروش حیرت خلق شد در آن افزون بیقراریش از غم هجران همه از عکس او شده مجنون پیر و برنا چو ذره ها رقصان گشت در چشم سرد هر آئین رفت چون کبک و همچو باز آمد بود عالی ز عشق اعلی شد کانچه می جست شد بر او پیدا بی سر و پا ببام و بر در او بحر عشقش از او بموج و بجوش کاین چه شور است و این چگونه جنون بیشتر گشته زاندم هجران هیچکس را نمانده صبر و سکون پیش آن آفتاب عشق از جان همه را عشق و عاشقی شد دین سلطان ولد