امیر خسرو دهلوی
خسرو و شیرین
بخش ۲۷ - بازگشت خسرو از اصفهان و خواب دیدن او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو در ارمن رسید از جنبش تیز زره داران شیرین کرد پرهیز حکایت کرد کز بیداری بخت چو شب در خواب رفتم بر سر تخت چنان دیدم به خواب اندر که گوئی درامد گل رخی باصد نکوئی دو ساغر در دو دستش صاف و نایاب یکی پر شیر و دیگر پر ز جلاب سپرد آن ساغر جلاب پر جوش به من کاین نوشکن کردم سبک نوش جوانی بود دیگر هم نشینش سپرد آن ساغر دیگر به دستش جوان چو ن شد به ساغر چاشنی گیر بیفتاد و شکست و ریخت زآن شیر کنون این خواب را تعبیر چبود بخواب اندر جلاب و شیر چبود بزرگ امید گفتش کز همه باب چو تو بیدار نتوان دید در خواب تو خوددانی که به زین خواب نبود به لذت شیر چون جلاب نبود چو آن جلاب شیرین کردی آشام ز شیرین عاقبت شیرین کنی کام وزان شیری که ماند آن مرد ناشاد به جوی شیر ماند تشنه فرهاد ور افتاد آن جوان را ساغر از چنگ درافتد کوهکن را تیشه بر سنگ ملک گفت آری اندر خواب تأثیر همان پیدا شود کاید به تعبیر امیر خسرو دهلوی