امیر خسرو دهلوی
خسرو و شیرین
بخش ۶ - آغاز داستان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به تاریخ عجم دانندهٔ راز چنین کرد این حکایت را سرآغاز که چون خورشید هرمز رفت در خاک کشید اکلیل خسرو سر بر افلاک جهان را خسرو از سر کار نو کرد کرم را در جهان بازار نو کرد به ترتیب جهان بودی شب و روز گهی لشکر کش و گه مجلس افروز چنان آراست ملک از دانش و داد که شهر آسوده گشت و کشور آباد مقیمان زمین زان مهربانی همه مشغول عیش و کامرانی باشگ و ناله کس ننمودی آهنگ مگر چشم صراحی و رگ چنگ بجز چو بین که در ره خار بودش وزو پای مراد افگار بودش نبود از کین دران فرخنده ایام کس آهن دلت را ز چو بینه بهرام از او او رنگ هرمز را نوی بود که هرمز را سپهداری قوی بود چو هرمز سوی خاقانش فرستاد به کوشش ملک خاقان داد بر باد رسید اندر مداین باده و گیر کشیده پور خاقان را به زنجیر گلو بسته بسی میر ولایت غنیتمهای چینی بی نهایت چو آن فیروزمندی دید از و شاه تغیر یافت اندر خاطرش راه ز غیرت کرد طعن بی کرانش نوید پنبه داد و دوکدانش ازین وحشت که بر بهرام ره یافت چو وحشی جست و روی از مردمی تافت ز طاعتگه به عصیان دور می بود گهی پیدا گهی مستور می بود امیر خسرو دهلوی