عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۱۹۶: دم عیسی است که با باد سحر میگذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دم عیسی است که با باد سحر می گذرد وآب خضر است که بر روی خضر می گذرد عمر اگرچه گذران است عجب می دارم با چنان باد و چنین آب اگر می گذرد می ندانم که ز فردوس صبا بهر چه کار می رسد حالی و چون مرغ به پر می گذرد یاسمین را که اگر هست بقایی نفسی است هر نفس جلوه گر از دست دگر می گذرد لاله بس گرم مزاج است که با سردی کوه با دلی سوخته در خون جگر می گذرد گوییا عمر گل تازه صبای سحر است کز پس پرده برون نامده بر می گذرد گل سیراب که از آتش دل تشنه لب است آب خواهی است که با جام بزر می گذرد ابر پر آب کند جامش و از ابر او را جام نابرده به لب آب ز سر می گذرد در عجب مانده ام تا گل تر را به دریغ این چه عمر است که ناآمده در می گذرد ابر از خجلت و تشویر درافشانی شاه می دمد آتش و با دامن تر می گذرد طربی در همه دلهاست درین فصل امروز گوییا بر لب عطار شکر می گذرد عطار نیشابوری