عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۱۶۷: جانا حدیث حسنت در داستان نگنجد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جانا حدیث حسنت در داستان نگنجد رمزی ز راز عشقت در صد زبان نگنجد جولانگه جلالت در کوی دل نباشد جلوه گه جمالت در چشم و جان نگنجد سودای زلف و خالت در هر خیال ناید اندیشهٔ وصالت جز در گمان نگنجد در دل چو عشقت آمد سودای جان نماند در جان چو مهرت افتد عشق روان نگنجد پیغام خستگانت در کوی تو که آرد کانجا ز عاشقانت باد وزان نگنجد دل کز تو بوی یابد در گلستان نپوید جان کز تو رنگ گیرد خود در جهان نگنجد آن دم که عاشقان را نزد تو بار باشد مسکین کسی که آنجا در آستان نگنجد بخشای بر غریبی کز عشق می نمیرد وانگه در آشیانت خود یک زمان نگنجد جان داد دل که روزی در کوت جای یابد نشناخت او که آخر جای چنان نگنجد آن دم که با خیالت دل را ز عشق گوید عطار اگر شود جان اندر میان نگنجد عطار نیشابوری