عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۴۵: لعل گلرنگت شکربار آمدست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لعل گلرنگت شکربار آمدست قسم من زان گل همه خار آمدست گو لبت بر من جهان بفروش ازانک صد جهان جانش خریدار آمدست پاره دل زانم که در دل دوختن نرگس تو پاره ای کار آمدست دل نمی بینم مگر چون هر دلی در خم زلفت گرفتار آمدست پستهٔ شورت نمک دارد بسی زین سبب گویی جگر خوار آمدست نی خطا گفتم ز شیرینی که هست پستهٔ شورت شکربار آمدست چشمهٔ نور است روی او ولیک آن دو لب یک دانه نار آمدست زان شکر لب شور در عالم فتاد کان شکر لب تلخ گفتار آمدست چشمه نوشش که چشم سوز نیست درج لعل در شهوار آمدست عاشقا روی چو ماه او نگر کافتابش عاشق زار آمدست دست بر سر پیش رویش آفتاب پای کوبان ذره کردار آمدست بر همه عالم ستم کردست او با چنان رویی به بازار آمدست آری آری روشن است این همچو روز کان سیه گر چون ستمکار آمدست خون جان ماست آن خون نی شفق گر سوی مغرب پدیدار آمدست آنچه در صد سال قسم خلق نیست بی رخ او قسم عطار آمدست عطار نیشابوری