عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۴۰: عقل مست لعل جان افزای توست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عقل مست لعل جان افزای توست دل غلام نرگس رعنای توست نیکویی را در همه روی زمین گر قبایی هست بر بالای توست چون کسی را نیست حسن روی تو سیر مهر و مه به حسن رای توست نور ذره ذره بخش هر دو کون آفتاب طلعت زیبای توست در جهان هرجا که هست آرایشی پرتو از روی جهان آرای توست تا رخت شد ملک بخش هر دو کون مالک الملک جهان مولای توست خون اگر در آهوی چین مشک شد هم ز چین زلف عنبرسای توست گرچه آب خضر جام جم بشد تشنهٔ جام جهان افزای توست خلق عالم در رهت سر باختند ور کسی را هست سر همپای توست آسمان سر بر زمین هر جای تو در طواف عشق یک یک جای توست آفتاب بی سر و بن ذره وار این چنین سرگشته در سودای توست این جهان و آن جهان و هرچه هست شبنمی لب تشنه از دریای توست چون به جز تو در دو عالم نیست کس در دو عالم کیست کوهمتای توست هر که را هر ذره ای چشمی شود هم گر انصاف است نابینای توست گر فرید امروز چون شوریده ای است عاقل خلق است چون شیدای توست عطار نیشابوری